اگر دنیا دست من بود. | بیگول
  • خدمات ما
  • 0

    اگر دنیا دست من بود.

    اگر دنیا دست من بود؟؟؟

    چه خنده دار، امری ناممکن…..

    تصویری فراتر از ذهن…..

    حتی در وسعت دنیای خیالم هم نمیگنجد….

    نقاش این بوم جهان را چنان نقاشی کرد تا پرندگان در سقف بی ستون آسمان آبی رها باشند.

    اسب های تیزپا زمین را زیر پاهایشان بلرزانند، شیرها با غرش هایشان گوش فلک را کر کنند و گرگ ها همواره ماه شب چهاردهم را ستایش کنند.

    ولی من کوچک تر از آنم که قلم در دست بگیرم؛ مانند کودکی که کاغذ سفید را بدون نظم و ترتیب رنگ میکند.

    ولی چه بسا انسان ها خودخواه هستند. هیچ کس، هیچ گاه و در هیچ جا؛ نمیتواند در فکر حکم فرمایی در این زمین باشد.

    انسان ها از هم وحشت دارند. همانطور که آلمان تصمیم گرفت؛ جهان را یک پارچه به نام خود گرداند، ولی چه بسا از قدرت مردم بی خبر بود. زمانی که هیتلر سربلند جهان را می پیمود. نمی دانست به سوی باتلاق قدم بر میدارد و هر چه تلاش میکند؛ بیشتر فرو میرود و دیگران با پتک بر سرش میکوبند.

    آری فکر فرمان روایی بر این دنیا امر محالیست. دنیا به هیچ مرد و زن قدرتمندی رحم نمیکند.

    همانا که اسکندر مقدونی در فکر تسخیر دنیا در جوانی چشم فرو بست و دگر برنخواست.

    میدانید. راستش را بخواهید، نباید زمانی که تمام مردم جهان یک صدا شدند که از شما پیروی میکنند به خود مغرور شوید و قدم اول را بردارید. میدانید چرا؟

    چون سرنوشت پیش قراولان همیشه مرگ است و من نیز به آدم ها آنقدر بی اعتماد شده ام که می ترسم زمانی که از خوشحالی به هوا میپرم، زمین را از زیر پاهایم بیرون بکشند.

    پس با حافظ هم صدا میشوم.

    (حافظ به خود مپوشید این خرقۀ مه آلود

    ای شیخ پاک دامن معضور دار ما را)

    [xyz-ips snippet=”share”]

    برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
    پشتیبانی