دلنوشته | بیگول
  • خدمات ما
  • 0

    دلنوشته

    معجزه ، ساعت ، عشق !!!

    معجزه! شاید ما آدم ها اگه چشم دیدن یک چیزایی رو داشته باشیم  میتونیم در روز هزاران معجزه رو ببینیم اره درست شنیدی ، معجزه که سال کبیسه نیست هر چهارسال رخ دهد  یا ماه گرفتگی باشد که هر صدسال، ما هر روز با کلی معجزه روبرو میشیم فقط کافیه چشم باز کنیم تا ببینیم، معجزه میتونه آرامش یک آغوش  باشه آغوش مادری برای فرزند که پس از کلی خستگی به خواب میرود  فقط کافیه چشم دیدن داشته باشیم انقدر معجزه ها رو بزرگ کردیم که فقط زنده شدن یه مرده میتونه معجزه باشه برامون، تا حالا تخم مرغ خوردی همون غذایی که مرد ها در نبودن خانم خونه مجبورن بخورن؟! همون تخم مرغی که بعد از چند هفته یه جوجه ی ناز ازش متولد میشه و ما غرق  نگاه کردن بهش میشیم ،هر دو رو کنار هم قرار بدیم منظورم تخم مرغ و جوجه رنگی قصه ها است فکر نمیکنم معجزه مامان جوجه­ی ما کمتر از حضرت عیسی باشه!! راستش یک ساعته که دارم مینویسم آدم باید چشم باز کنه تا معجزه ها رو ببینه راستی اسم ساعت اومد من چقدر دیر یاد گرفتم ساعت ها رو تا چند سال پیشم بلد نبودم و ساعت ها رو بدون دقیقه میگفتم راستش نمی تونستم ۲ رو ۱۰ حساب کنم عقربه روی ۳ باشه دقیقه روی ۲ چرا باید من ۲ رو ۱۰دقیقه حساب کنم ؟ گذشت بلاخره به سختی یاد گرفتیم باید از رو ساعت زندگی کنیم پیش بریم ، یادم افتاد به حرف معلمی که گفت تو هیچ وقت یاد نمیگیری ساعتو! ولی اون معلم هیچ وقت نگفت یک ساعت یادگاری می تونه معجزه کنه که تو هیچ وقت ساعت ها رو یادت نره  مثل همون ساعت یادگاری داخل جیب کت پیرمرد نیمکت نشین پارک که اون راهی خونه می کنه، درسته معجزه خود تویی، تویی که کنارت ساعت ها از دستم در میره و متوجه نمیشم و چه گلو گیر میشن عقربه های ساعت یادگاریت در نبودت و چه دست پاچه میشن در حضورت که ساعت ها رو دوتا دوتا میپرن ! آری تو معجزه عشقی و ساعت کنارت بی معناست!!!!

    [xyz-ips snippet=”share”]

    برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
    پشتیبانی