هنوز این کوچه عطرِ تو را دارد. هنوز هم شال قرمزم را به سر میکنم تا به قول خودت ، گلِ گلدان شوم. راستی! هنوز هم موهایم را میبافم که دلِ تو را ، همچون…
پروردگار من | پروردگارا… در میانِ هیاهوی دنیا و بودن های پوچ… من همه ی اتفاق های خوب زندگیم را آرامش گاه و بیگاهم را … سرپا بودنم را مدیون وجودِ خالصِ توام… مدیون تویی…
نقابدار تاریکی امشب می توانم جریان ستارگان را در آسمان بنگرم… میتوانم شمیم مهتاب گم گشته در پس ابرها را استشمام کنم. گویی آسمان او را در حصار انگشتانش نگاه داشته تا از سپیدی خیره کننده…
دلنوشته و متن زیبای راننده من دختری از جنس من دست می زد و می رقصید , دوست دارم نوشته ها آهنگین باشند , زگیلی در رویایی ناتمام , آرزوهایی کشته شده , زندگی تمام نشده…
اواسط پاییز بود و برگ های طلایی رنگ مثل چتر بازانی در میدان جنگ به پیاده رو حجوم میاوردن ولی آخه کدوم جنگ؟!… جنگی در کار نبود تنها قدم زدن من بود و کسی که تمام…